معرفی فیلمهای ترسناک
معرفی فیلمهای ترسناک

معرفی فیلمهای ترسناک

سینمای وحشت

ماهی و گربه

fish and cat

2013

شهرام مکری

چند جوانی در منطقه دوردست در شمال کشور برای راه انداختن جشن باد بادکها چادر زده اند اما در کنارشان هم رستورانی وجود دارد که صاحبان این رستوران، گوشت مورد استفاده شان را از هر چیزی غیر از گاو و گوسفند تهیه می کنند حتی اگر این گوشت از گوشت  انسانها باشد  بنابر این جوانها در خطر قرار می گیرند  ..

نگاه کلی

موضوع فیلم مذکور با تمام قوا جان می دهد برای یک فیلم اسلشر خوب اما به شدت کارگردان جوان از برچسب خوردن فیلمش در ژانر ترسناک شانه خالی کرده و تا جایی که توانسته از این حیطه فرار کرده که شاید  نکند فیلم او سخیف و بدون مجوز  بماند  فیلم در یک سکانس طولانی بدون کات روایت می شود و دوربین هر بار به دنبال یک شخصیت راه می افتد و در این بین  بینده را به صورت مار پیچی به همان نقطه  که چند دقیقه پیش شاهدش بود البته  اینبار از زاویه دید یک شخصیت دیگر می رساند این مار پیچ برگشت سر یک نقطه زمانی مشخص،    برای بار اول و دوم    برای بیننده دلنشین  و  راضی کننده  و سوپرایز است  اما فکر کنم تکرا ر این وضعیت در فیلم مقداری لوث شده  و به قولی (عن ماجرا را در آوردن )می باشد مثل این است که شما به نمایش سیرکی رفته باشید از اول تا آخر یک نفر بیاید یک نوع پشتک بزند خب دفعه اول تشویقش می کنی دفعه دوم تشویقش می کنی خب دفعه سوم فکر می کنی که ا ای بابا ما فهمیدیم تو این کار را بلدی  یک هنر دیگر از خودت نشان بده .... البته بگذریم از اینکه   من فکر می کنم این روایت فیلم برای یک فیلم با این موضوع خیلی کار نمی کردنظر من اینست  شاید     بیشتر برای نمایش جنگاوری در یک  میدان جنگ یا یک مهمانی عظیم در یک تالار یا یک همچین موضوعاتی این روایت  نوع فیلم  کار برد  بهتری  دارد البته صلاح فیلم  خویش کار گردان داند 

 این فیلم از نظر من با این ساختار کنونیش  به چند  بخش تقسیم می شود 

زاویه   اول

  در این فیلم از عشق و عا شقی زیاد صحبت شده  ویک ملودرام اتفاقا پر رنگی در جریان است که چون این شاخه به آن شاخه پریده خوب در نیامده و شخصیت سازی درستی صورت نگرفته که داستان آن طور که  بیننده  را  می باید،  جذب کند  انگاردر یک اتوبوس بین راهی یک شخص ناشناس در کنار دست شما نشسته و از داستان و عشق و عاشقی های خودش برایتان روایت می کند تا زمان سفر برای شما سریعتر بگذرد چون اورا  نمیشناسید اصلا داستان زندگی او  برایتان اهمیتی نخواهد داشت فقط هدف کشتن زمان است در این فیلم هم ما یکباره میافتیم وسط آدمهایی که زورکی دوست دارند به ما نشان دهند عاشقند آن هم از نوع آتشی  

زاویه   دوم

فیلم به شدت اسلشر است اما اسلشر نیست همان نوشته اول فیلم شما را به این موضوع سوق می دهد که فیلم جنایی و اسلشر است اما تمام فرصتها در این باره فیلم  به صورت عمدی ( یا اینکه به نظر من  ترس کار گردان  از اینکه فیلمش در جمله فیلمهای اسلشر قرار بگیرد ) یکی پس از دیگری توسط کار گردان  از بین می رود و نابود می شود  مثلا آنجایی که در اوایل فیلم پدر آن پسر بر سر بنزین با یکی از صاحبان رستوران درگیر لفظی می شود بعد از رفتن پسر مرد رستوران دار ممکنست دخل پدر ه را آورده  باشد!!  یا آنجایی که مرد رستوران دار آن دختر را به بهانه  بستن  فلکه  به جای خلوت می کشاند  به نظر من  یک مقدار  در اینجا  کار گردان درجهت دلهره آور شدن فیلم پیش رفته که سپس این فرصت هم مفت ومسلم از بین می رود  البته بماند که مصنوعی بودن حرکات مرد و اینکه دختر فورا می توانست  محکم بگوید خب یکی از این مردها(پسرها) را باخودت ببر چرا آمده ای سراغ من   و با این یک جمله  اصلا چنین ماجرایی  از فیلم به کل حذف می شد  یا حتی در آخر فیلم کار گردان  از نشان دادن خشونت مسلم،    سر باز زده و به تعریف ماجرا  از زبان دختر، بسنده کرده اینجاست که جایش است بگویم آقای کار گردان هنر آکروبات زدنت   رادیدیم و فهمیدیم به زیبایی می توانی فیلمی را باساختاری پیچیده با  سکانس بلند بسازی اما مقداری هم هنرهای دیگر نیز به خرج می دادی که من بیننده تا آخر فیلم برایت کف بزنم  نه اینکه در آخر زیر لب بگویم زرشک  

زاویه سوم 

 کار گردان ها باید بدانند  سینما ،رادیو نیست که شما بیایی قصه تعریف کنی و بروی ...... بلکه باید نمایش دهی مثلا قصه مادر بزرگ و خواهرش را باید نشان بدهی  یا خواب  جعبه کبریت شدن و   سیگاری که هر چه می کشی بلند تر می شود را باید نشان بدهی  اما ساختار این  فیلم  متاسفانه جایی برای  به تصویر کشیدن  داستانکی هم نمی گذاشت چون به آن سکانس بالا بلند خدشه وارد می کرد   یا باید فرمی را برای فیلم  بر می گزید که بشود این خوابها  و خاطره ها  را تصویری نمایش داد یا باید اینها را از فیلمنامه فاکتور می گرفتند به هر حال به نظر من این گونه فیلم ساختن مانند شتر سواری دولا دولا نمیشه شده بود

زاویه چهارم

بعضی نظرهای مختلف ا را خواندم نوشته بودند که فیلم استعاره دارد و شما نمی فهمید  ما که استعاره چندانی از فیلم درنیافتیم جزئ یاد آوری سال 77  و اتفاقاتی که در ان سالها بوقوع پیوست بله از هر ماجرا از هر ابرو بالا پایین انداختن از هر داستانی که در فیلم روایت شد حتی از داستان مادر بزرگ  و خواهرش می شود برداشت مختلفی  کرد  اما مشک آن است که خود ببوید  یعنی در هنگام دیدن فیلم به صورت محسوسی به بیننده این برداشتها القا شود نه اینکه بیننده از روی رویا تخیل و تفکر خودش به صورت زورکی بخواهد از فیلم برداشت داشته باشد 

زاویه پنجم

شهرام مکری فیلم با ساختاری تازه در سینمای ایران ساخته  و فیلمش در سینمای هنر و تجربه نمایش یافته بنابر این از  این فیلم  انتظار در حد خودش باید داشته باشیم  البته امید است که آقای مکری اول یک یا دو فیلم  داستان محور و معمولی  بسازد بعد به سراغ ساخت چنین فیلمی برود   تا ما بدانیم توانایی دارد قصه روایی بهتری تعریف کند که  مثلا  توجیه این حرف باشد اگر در این فیلم نخواسته قصه  به خوبی تعریف کند از روی عمد بوده نه به دلیل ناتوانی  چون بیننده هیچ شناختی از فیلم سازی و تفکر این کار گردان جوان و خوش آتیه ندارد  و مردد می ماند  که دفاع کند از اثر یا بکوبد ش .... فیلم گویا در خارج از کشور هم مورد توجه قرار گرفته  و یک بازسازی هم شاید در هالییود از این فیلم انجام شود  و خود کار گردان هم قول داده شماره دو این فیلم را بسازد و مقداری قسمت اسلشر و دلهره و به زمان خودمانی بکش بکش فیلم را تقویت کند با این احوالات و کم و کاستی   که گفتم   با  توجه به اجزائ مختلف ساخت  این فیلم در کمال ناباوری خودم امتیازی که به این فیلم می دهم    هست

امتیاز

6 از 10

شادی کرم رودی (بازیگر نقش مارال)گفتم یک عکسی بذارم  از  اسکریم کوئین فیلم که البته کارش به جیغ نکشید خخخخ

نکته پایانی :کاش نوشته اول فیلم  به جای اول فیلم در آخر فیلم نقش می بست شاید اینگونه پایان فیلم جلوه بهتری پیدا می کرد 

نکته پایانی تر: این فیلم می توانست بعد از کشته شدن مارال هم ادامه بیابد اما خدای شکر کار گردان دست از سر کچل  کرده ما برداشت  و نتیجه شد این فیلم  که همانطور که گفتم مصداق  دو ساعت سیرک اما  فقط  با یک نوع هنر  آکروبات  بود 

Dark Country

Thomas Jane

سرزمین تاریک

2009

یک زوج جوان به ماه عسل می روند اما در راه با مردی که ظاهرا بر اثر تصادف زخمی شده مواجه می شوند آنها از طرفی می خواهند به مرد کمک کنند و او را به بیمارستان برسانند اما از طرفی راه را هم  گم کرده اند   تا اینکه   ............... 

نگاه کلی

چیزی که در فیلم جلب توجه می کند فیلم برداری خیلی خوب  و همچنین داستان پر تعلیق فیلم  است که با اینکه در پایان  به قولی کارگردان  نتوانسته این پروسه دایره وار ماجرا   را به خوبی به  هم وصل کند    اما با این حال توانسته حس فیلم را به بیننده منتقل کند البته دقیقا هم معلوم نشد اختلاف بین زن ومرد   آیا در این حد بوده  که   مرد کارش به اینجا بکشد  (سربسته گفتم ماجرا  لو نرود)فیلم برای کسایی که فیلم نسبتا متفاوت  و پر تعلیق دوست دارند و از تاریکی در فیلم بیزار نیستند و   همچنین    کم بازیگر بودن فیلم ،  اذیتشان نمی کند می تواند فیلم دلنشینی باشد و چند ساعتی بعد از دیدنش هم  فکرشان را مشغول کند 

در باره کار گردان Thomas Janeباید بگویم   او بیشتر   بازیگر معروفیست که خودش هم در این فیلم بازی کرده 


Lauren German بازیگر نقش زن فیلم

امتیاز

6.5 از 10

break

استراحت 

2009

Matthias Olof Eich

داستان فیلم

چهار زن جوان برای تفریح به جنگل می رونداما  مورد هجوم دو مرد قرار می گیرند  .... 

نگاه کلی

فیلم حرف تازه ای برای گفتن ندارد همان تکرار مکررات  می باشد طرفداران  سری پیچ اشتباهی این فیلم را دوست خواهند داشت هر چند  اگر نبینید هم چیزی از دست نداده اید

امتیاز

4 از 10 


sanitarium

تیمارستان(آسایشگاه)

کارگردانها

Bryan Ortiz ...  Bryan Ramirez ... Kerry Valderrama

2013

داستان درباره آسایشگاهیست که که بیمارهای روانی خاص و مختلفی را در خود جای داده در این فیلم به داستان عجیب و غریب سه  نفر از این بیمارها پرداخته می شود که در این تیمارستان نگه داری می شوند ....

داستان اول 

در باره مردی هنرمند و مجسمه ساز که از فرط عشق زیاد به عروسکهایش   طی اقدامی جنون آمیز کارش به قتل می رسد  ....

داستان دوم 

درباره پسریست که به خاطر رفتارهای غیر انسانی پدرش کارش به جنون حاد و عجیبی رسیده

داستان سوم

درباره استاد دانشگاهیست که فکر می کرده جهان در تاریخ 2012/12/12 به پایان خواهد رسید و فضایی ها به زمین حمله خواهند کرد او در نزدیک خانه خود پناهگاهی ساخت اما خانواده او از   کارها و باورهای     او به ستوه آمده بودند او را به روانخانه می سپارند اما این پایان ماجرا برای او نبود ..... 

نگاه کلی

فیلم درباره سه داستان مجزاییست که فقط وجود دیوانه خانه در آنها مشترک است  فیلمها در سبک روانشناسانه خوب کارشده اند و هر کدام به شکل مجزا غافلگیریهای مخصوص خو را دارند  فضای افسرده در فیلم بیداد می کند بازیگران خوب از پس نقشهایشان بر آمده اند و اگر در فضای روانی ها می خواهید فیلمی ببینید شک نکنید که فیلم به دل شما خواهد نشست و چنان داستان  های  فیلم  تدوین شده که فهم شما از  فیلم  را به چالش می کشد   و این ممکنست برای خیلی ها خوشایند و برای بعضی دیگر نا خوشایند  باشد  در واقع این فیلم سه فیلم از سه کار گردان  که در یک فیلم به  خوبی گنجانده شده است  

امتیاز

6 از 10

31

Rob Zombie

2016

گروه نمایشی ای  با  خودروی ون خود،  در حال    سفرند که ناگهان توسط افرادی دزدیده می شوند و  آنها را به مکان نامعلومی  می برند تا در بازی ای  به نام 31 بازی کنند قانون این بازی ساده است  آنها باید زندگی خود را به مدت 12 ساعت حفظ کنند اما این کار به این سادگی نیست چون  در این دوازده ساعت انواع و اقسام قاتلهای زنجیری که از قبل  برای کشتن آنها اجیر شده اند به سمت  آنها حمله می کنند  و اعضائ گروه نمایشی چاره ای ندارند تا  از جان خود در مقابل این قاتلهای سادیسمی  دفاع کنند ..... البته گروهی هم خارج از گود، سر این بازی که چکسی زنده می ماند  در حال قمار کردن هستند  

نگاه کلی 

از فیلم راب زامبی انتظار بیشتری داشتم    چون  ایده  ای که  بیننده با قهرمانهای فیلم  ارتباط تنگاتنگ پیدا کند در خود ندارد و بیشتر شبیه بازیهای کامپیوتری  ای که دشمنی را می کشی و به مر حله بعد می روی تا دشمن دیگری به سراغت بیاید، می ماند.....  شاید این داستان  برای یک بازی کامپیوتری  خشن و هولناک،  زیبا به نظر برسد اما برای یک فیلم که شما باید با شخصیتها گره بخورید تا فیلم را حس کنید   آنچنان که باید کار نمی کند   شخصیتهای فیلم بخصوص گردانندگان بازی 31 و قاتلها  بسیار  تئاتر مانند گریم شده اند و حتی گهگاهی  غلو شده بازی می کنند  در جاهایی کار گردان می خواهد توجه  ما را به سمت آدمهای سادیسمی فیلم  جلب کند بخصوص یک شخص خاص که به  کله خراب مشهور است که  او در آغاز و پایان فیلم با سخنهای مثلا عجیبش می خواهد نظر بیننده را به سمت خود جلب کند اما بیننده چیزی از او نمی داند  جزئ اینکه  آدم مجهولیست  که برای پول آدم می کشد  .... پس چیز جذابی در شخصیت ش نمی بینید جزء  یک چهره تکیده و خنده ها و حرفهای سادیسمیش     ..... پس چه توقعیست که نظر ها  به سمت او  جلب شود؟ 

 از بازیگران فیلم هم می شود به Sheri Moon Zombie همسر راب زامبی اشاره کرد که در تمام فیلمهای زامبی او نقش کلیدی یا تاثیر گذاری را برعهده داشته  همچنین   Malcolm McDowell که از فیلم پرتغال کوکی بسیار مشهور گشته بود هم حضور دارد 

امتیاز

4  از 10