نا پدید شدن در خیابان هفتم
2010
Brad Anderson
داستان فیلم:
در شهر نسبتا بزرگی اتفاق عجیبی روی می دهد و در یک لحظه تاریکی مرموزی در سطح شهر سایه افکن می شود و کلیه ساکنان آنجا را در یک لحظه نابود و محو می کند به صورتی که فقط از آنها یک لباس باقی می ماند ولی چند نفر محدود از اهالی شهر از این حادثه جان سالم به در می برند چون در آن لحظه یک منبع نوری مثل چراغ قوه یا شمع یا چیزهایی شبیه این در دستشان گرفته بودند و این افراد به صورت اتفاقی در یک کافی شاپ (بار) گرد هم می ایند که ببینند چه تصمیمی برای وضع به وجود آمده شان می توانند بگیرند در حالی که این تاریکی مرموز همچنان در کمین آنهاست تا آنها راهم مثل سایر ساکنین شهر ناپدید و نیست کند ....................
نگاه کلی
لباسهایی که در این طرف و آن طرف شهر افتاده بودند هر کدام نماد انسانی بود که حالا نیست و نابود شده است و سایه هایی بر در و دیوار شهر می افتاد که هدفی جزء محو کردن ساکنین باقی مانده ندارند همین سکانسها از طرح بکر و دست اول فیلم، به بیننده خبر می دهد البته خوب که فکر کنیم خلیی قبلتر در دنیای بازی های کامپیوتری، بازی های زیادی وجود داشته که در داستانشان از این طرح استفاده شده است مثلا سری بازیهای محبوب alone in the dark یا alan wake که چراغ قوه و فرار از تاریکی در این بازیها نقش تائین کننده دارند ولی در عالم سینما این طرح، دست اولست و همین بکر بودن بیننده را به این فکر می اندازد که شاید در میان بیان این سوژه کارگردان محترم، مثلا می خواهد به صورت نمادین خالی شدن هویت انسانی را در اجتماع نشان دهد اما کلیات فیلم در این راستا عمل نکرده و فیلم در حد یک فیلم سطح تا آخر باقی می ماند و هیچ وقت عمیق نمی شود و حتی تقلایی نمی کند که حداقل یک کلیاتی برای داستانش بوجود بیاورد حتی تلاش نمی کند منطقی در نکات ریز داستان بوجود بیاورد مثلا چراغ قوه ها کار می کردند اما باطری ماشینها کار نمی کردند بعد همین مساله هم دوباره نقض می شود و یکی از ماشینها شروع به کار کردن می کند و چراغش هم روشن می شود یا مثلا موتور برق یک(بار) برای چند روزی روشن بود مگر می شود هیج جای دیگری موتور برق وجود نداشته باشد و پایان فیلم هم که مخلوطییست از یک اسب ویک کلیسا که کاراکتر پسر بچه به همراه دختر بچه ای در آنجا(گویا) نجات یافتند تا لابد دنیا بار دیگر آغازی دوباره داشته باشد که اگر واقع بینانه توجه کنیم پایان فیلم هم چندان راضی کننده نبود در جمع بندی باید بگویم به طور کلی فیلم طرح بکری دارد اما اگر منتظر معما گشایی یا منتظر منشا یابی در ماجرا هستید یا حتی دنبال یک پایان راضی کننده هستید فیلم پاسخی ندارد فقط یک طرح آخر الزمانی دارد همین و دیگر هیچ
امتیاز کلی فیلم
6 از 10
شماره یک این سری را سالها پیش دیدم ارباب آرزو اسم جالبی برای یک فیلم است که می شود کم و بیش مخاطبها را تحریک کند که به تماشای فیلم بنشینند
wishmaster
1998
ارباب آرزو
Robert Kurtzman
داستان فیلم
ادامه مطلب ...2007
Alfonso Cuarón
فرزند بشر
داستان فیلم :
نسل بشر رو به انقراض است و سراسر جهان را جنگ و قعطی و گروه های آشوب طلب فرا گرفته و از همه مهمتر کودکی هم ، به دنیا نمی آید . در این میان زنی به شکل معجزه آسایی بار دار شده و قهرمان داستان ،مردی به نام ( تئو فارن) که فعال سابق گروهی زیر زمینیست قبول می کند تا این زن را از میان این جنگ و آشوب و خطرهای محتمل دیگر عبور داده و به مکانی درمیان دریا بفرستد .. مکانی که دانشمندان امیدوارند با مطالعه بر روی این زن، راهی برای نجات آینده بشریت پیدا کنند...
نگاه کلی
داستانهای زیادی در باره آخر الزمان ساخته شده است این فیلم هم از این نوع است و توسط کار گردانی معروف از روی کتابی پرفروش به همین عنوان ساخته شده و چیزی که خیلی ماجرای فیلم را متفاوت کرده نگاه خیلی متفاوت فیلمساز، به نوع انقراض نسل بشر و نازا شدن انسانها می باشد. فیلم با داستانی بکر و پر از حادثه بیننده خود را به شکل خوبی با خود همراه می کند و از لحاظ فضا سازی و سکانسهای اکشن و پرداخت داستان، خیلی حساب شده می باشد و کلا از دیدن این فیلم لذت خواهید برد در ضمن بازیگران معروف مثل جولیان مور و کلیو اون نیز در آن ایفای نقش می کنندکه مکمل خوبیهای فیلم می باشند .. به نظر بسیاری از منتقدان این فیلم یکی از برجسته ترین فیلم های دهه اخیر است ..
پی نوشت
با دیدن این فیلم یاد این جمله می افتم
:وقتی کودکی به دنیا می آید معنیش این است که خداوند از نسل بشر فعلا نا امید نشده
امتیاز کلی
8 از 10