روحم را بگیر
2010
کار گردانWes Craven
داستان فیلم:
در شهر کوچکی قاتل سریالی عجیبی به نام abel plenkov توسط پلیس شناسایی می شود که به روح گیر معروف شده است این قاتل سریالی در موقع نا پدید شدنش قول می دهد که برگردد و قتلهایش را ادامه دهد حالا شانزده سال از این موضوع گذشته و هفت نفری که در شب ناپدید شدن این قاتل سریالی به دنیا امده بودند به یک نوجوان تبدیل شده اند اما آنها یکی یکی توسط یک ناشناس به قتل می رسند آیا قاتل برگشته یا اینکه یکی از این افرادست که دست به این قتلها می زند ....
داستان کلیداستان فیلم خیلی سطحی و خالی و ضعیفست یعنی فیلم یکباره بدون مقدمه ای بیننده را با شخصیتی به نام abel plenkov همراه می کند که در چندلحظه آغازین فیلم ، آدم خوبی به نظر می رسد بعد یکباره همین آدم بی خودی به سرش می زند چنان که بیننده فکر می کند که با یک آدم دارای اختلالات روانی چند شخصتی طرف است و وقتی خود را با این نظریه هماهنگ می کند یکباره شخص مذکور بعد از خوردن ده تیر هم از جایش بلند می شود و حال پلیسهای اطرافش را جا میاورد خلاصه بیننده بدون مقدمه با قاتلی ماورا الطبیعه طرف است که اصلا معلوم نیست از کجا امده و چه انگیزه ای داردو( خلاصه خودتی با من چی کار داری واینا) و بیننده هنوز این را هضم نکرده یکباره ماجرا به شانزده سال بعد پرتاب می شود و روابط تینیجری بین چند نوجوانی که در آن شب به دنیا آمدند را باهم نشان می دهد که دوباره همان کلیشه های تکراری همیشه در این روابط دیده می شود که مثلا دو نفرشان با هم خیلی دوستند و از هم حمایت می کنند و یکی دونفر از آنها ادمهای زور گویی هستند و این وسط هم یک عشق نصفه نیمه هم مواجهیم که تازه در گیر این روابط می شویم که ناگهان به یکباره بی دلیل و منطق و ایده ای، قاتلی پایش وسط می اید که خیلی تند و سریع همه شخصیتها را که ما داریم سعی می کنیم کمی بهشان فرصت بدهیم که شاید جایشان را در فیلم باز کنند را از بین می برد و خلاصه سرتان را درد نیاورم فیلم را در حد یک فیلم رده بی اسلشرپایین می آورد و جذاب ترین قسمت فیلم ( شاید) تدریس درس پرنده ها بود که یک لاشخور را تشریح می کنند با حال از کار در امده باشد ولی بقیه فیلم بدون تعارف مزخرف است که از کار گردان معروف سینمای اسلشر فیلمی بهتر از این انتظار داشتم که متاسفانه افتضاح بود
امتیازکلی فیلم
3 از 10
نا پدید شدن در خیابان هفتم
2010
Brad Anderson
داستان فیلم:
در شهر نسبتا بزرگی اتفاق عجیبی روی می دهد و در یک لحظه تاریکی مرموزی در سطح شهر سایه افکن می شود و کلیه ساکنان آنجا را در یک لحظه نابود و محو می کند به صورتی که فقط از آنها یک لباس باقی می ماند ولی چند نفر محدود از اهالی شهر از این حادثه جان سالم به در می برند چون در آن لحظه یک منبع نوری مثل چراغ قوه یا شمع یا چیزهایی شبیه این در دستشان گرفته بودند و این افراد به صورت اتفاقی در یک کافی شاپ (بار) گرد هم می ایند که ببینند چه تصمیمی برای وضع به وجود آمده شان می توانند بگیرند در حالی که این تاریکی مرموز همچنان در کمین آنهاست تا آنها راهم مثل سایر ساکنین شهر ناپدید و نیست کند ....................
نگاه کلی
لباسهایی که در این طرف و آن طرف شهر افتاده بودند هر کدام نماد انسانی بود که حالا نیست و نابود شده است و سایه هایی بر در و دیوار شهر می افتاد که هدفی جزء محو کردن ساکنین باقی مانده ندارند همین سکانسها از طرح بکر و دست اول فیلم، به بیننده خبر می دهد البته خوب که فکر کنیم خلیی قبلتر در دنیای بازی های کامپیوتری، بازی های زیادی وجود داشته که در داستانشان از این طرح استفاده شده است مثلا سری بازیهای محبوب alone in the dark یا alan wake که چراغ قوه و فرار از تاریکی در این بازیها نقش تائین کننده دارند ولی در عالم سینما این طرح، دست اولست و همین بکر بودن بیننده را به این فکر می اندازد که شاید در میان بیان این سوژه کارگردان محترم، مثلا می خواهد به صورت نمادین خالی شدن هویت انسانی را در اجتماع نشان دهد اما کلیات فیلم در این راستا عمل نکرده و فیلم در حد یک فیلم سطح تا آخر باقی می ماند و هیچ وقت عمیق نمی شود و حتی تقلایی نمی کند که حداقل یک کلیاتی برای داستانش بوجود بیاورد حتی تلاش نمی کند منطقی در نکات ریز داستان بوجود بیاورد مثلا چراغ قوه ها کار می کردند اما باطری ماشینها کار نمی کردند بعد همین مساله هم دوباره نقض می شود و یکی از ماشینها شروع به کار کردن می کند و چراغش هم روشن می شود یا مثلا موتور برق یک(بار) برای چند روزی روشن بود مگر می شود هیج جای دیگری موتور برق وجود نداشته باشد و پایان فیلم هم که مخلوطییست از یک اسب ویک کلیسا که کاراکتر پسر بچه به همراه دختر بچه ای در آنجا(گویا) نجات یافتند تا لابد دنیا بار دیگر آغازی دوباره داشته باشد که اگر واقع بینانه توجه کنیم پایان فیلم هم چندان راضی کننده نبود در جمع بندی باید بگویم به طور کلی فیلم طرح بکری دارد اما اگر منتظر معما گشایی یا منتظر منشا یابی در ماجرا هستید یا حتی دنبال یک پایان راضی کننده هستید فیلم پاسخی ندارد فقط یک طرح آخر الزمانی دارد همین و دیگر هیچ
امتیاز کلی فیلم
6 از 10
حادثه در سرزمین ارواح
2018
Pascal Laugier
داستان فیلم:
مادری به همراه دو دختر نوجوانش(بز و ورا) به یک خانه قدیمی که بهشان ارث رسیده بود نقل مکان می کنند اما در همان شب مورد حمله دو مهاجم شکنجه گر و دیوانه قرار می گیرند اما این حادثه با رشادت مادر خانواده ختم به خیر می شود و یکی از دختر ها که رویای نویسندگی در سر داشت بعد از چند سال دوری از خانواده به موفقیتهای خوبی در کار نویسندگی می رسد و نویسنده مشهوری می شود اما وقتی که خواهرش دوباره به او زنگ می زند و از او کمک می خواهد دوباره مجبور می شود به خانه قدیمی برگردد و وضع خانه و همچنین حال روحی خواهرش را که با مادرشان به تنهایی زندگی می کند آشفته می بیند اما این همه واقعیت نیست ......
نکاه کلیاگر با فیلم martyrs ساخته مطرح کارگردان فرانسوی فیلم مذکور آشنا باشیدمتوجه می شوید که فرمول این فیلم تقریبا از همان فیلم نشات گرفته است یعنی دوباره با دو دختر جوان گیر افتاده در چنگال شکنجه گرانی دیو صفت ، مواجه هستید از اینها گذشته همانطور که می دانید اینکه چند مهاجم به یک خانواده ای در یک خانه ای حمله کنند جزء دم دستی ترین داستانهایی هست که در این ژانر وجود دارد اما چیزی که فیلم را به نوعی متفاوت کرده این وارد شدن فضای تصویر سازی و خیال بافی یکی از دخترهاست که اگر چه به نظر من در چنین شرایط سختی مقداری بعید به نظر می رسد که کسی دچار چنین حالت خلسه ای شود اما این مساله به خوبی و تاثیر گذار( به خصوص برای بار اول) وارد ما جرا ی فیلم می شود و همین مساله مقداری فیلم را از فیلمهایی که تا به حال با این طرح دیده اید متفاوت کرده است در مجموع فیلم قابل قبولیست
حاشیه
Taylor Hickson
در طول فیلمبرداری این فیلم یکی از بازیگران دختر ماجرا بر اثر شکستن شیشه ای دچار بریدگی در صورتش شد که همانطور که می بینید با چند بار عمل هم جای زخمش از بین نرفت وبازیگر مذکور از کار گردان و تهیه کننده این فیلم بابت این مساله شکایت کرده است
امتیاز کلی فیلم
6.5 از 10
2017
sean carter
تماشاچی بمانید
داستان فیلم:
خانواده ای در منزلشان مورد حمله قاتلانی قرار می گیرند که کل خانه آنها را با دوربین استتار شده تحت نظر دارند و این قاتلان عادت دارند که با طعمه خود بازی کنند و فیلم مربوط به کشتارشان را هم بعدا در اینترنت منتشرمی کنند تا مردم سرگرم شوند آیااین خانواده می توانند خود را نجات دهند ......
نگاه کلیفیلم گویا ابتدا می خواهد با دوربینهای استتار شده کاراکترها و ماجراها را به تماشاچی نمایش دهد بعد گویا این مساله را گاه و بی گاه نادیده می گیرد و فیلمبردار محترم ، هر جور دلش بخواهد سکانسها را نمایش می دهد بهر حال یک بیننده که مقداری فیلم دیده باشد خوب می داند که کار گردان معمولا باید یکی از این نوع فیلم برداری را برای فیلمش انتخاب کند اما جالبست که در هر کدام از روشهای فیلم برداری که استفاده شده زاویه دوربین آنچنان خوب نیست و بیشتر قسمتهای فیلم ،فیلمبرداری روی اعصاب بیننده و مخاطب است چنین فیلمبرداری ای آنهم در مکانهای نیمه تاریک فیلم ،واقعا آنچنان کار نمی کند حالا فرضن به فیلمبرداری هم عادت کنید و اشکالی در آن نبینید فیلم داستان درست و درمانی هم ندارد که کششی ایجاد کند و یا شخصیت سازی حساب شده ای داشته یاشد و مثلا بیننده را نگران شخصیتهای خانواده شوند و با آن ها همدردی کند که البته کار گردان خواسته با استفاده از بازیگران چهره و نام آشنا این مساله جذاب نبودن شخصیتها یش را به نوعی لا پوشانی کند و بواسطه چهره بودن بازیگرهای فیلم، تماشاچی را درگیر فیلم کند بازیگرانی مثلBella Thorne که در چند فیلم ترسناک دیگر بازی کرده یاNatalie Martinez که از فیلم death race می شناسیدش یا Ioan Gruffudd که در فیلم تایتانیک و چهار شگفت انگیز نقش داشته در این فیلم بازی می کنند این وسط کارگردان می خواهد یک jigsaw از نوع پوشالی نیز به فیلم اظافه کند که مثلا با صدای گرفته اش بگوید ( بازی قانون ساده ای دارد بکش تا کشته نشوی) اینکارشان به جای اینکه یک پایان شک آور و جالب را رقم بزند یک پایان بی اهمیت و ت.خ.می را برای بیننده رقم می زند که فقط می خواهد ادای مهم بودن را در آورد کلا فیلم خیلی شبیه فیلم غریبه ها می باشد و البته حماقت کاراکترها نیزدر این فیلم خیلی زیاد است و بدترین راه ها را معمولا برای مبارزه انتخاب می کنند هر جور نگاه کردم با فیلم خوبی که در اخر بگویم عجب فیلمی بود طرف نبودم
امتیاز فیلم
3.5 از 10
غافلگیر شده
2015
Adam Levins
داستان فیلم:
زنی به نام ژانویه به همراه نامزدش در حال تفریح بودند که تصادف می کنند( ژانویه) در اثر این تصادف حافظه بلند مدتش را از دست می دهد .....و تصمیم می گیرد (برای اینکه هم جایی نداشتند و هم اینکه پروسه درمان بیماری و برگشت حافظه اش سریعتر شود) به همراه نامزدش پیش خانواده خود،در روستایی دور افتاده بر گردد در این بازگشت او متوجه می شود که شش سالیست که از خانه فرار کرده حالا او هم دلیل فرار خود از خانه را نمی داند و هم به این مشکوکست که که این افرادی که در خانه او هستند خانواده واقعی او هستند یا نه ؟
نگاه کلیالبته برای بینندهایی که عادت به این نوع سینما یعنی ژانر وحشت دارند از همان اول هم قابل حدس است که یک کاسه ای زیر نیم کاسه ی این خانواده هست در ضمن می توانند پیش بینی کنند که در آخر چه اتفاقی قرار است بیافتد . و جالبست که حدسهایشان کاملا درست از آب در می آید از اینها گذشته مقداری هم استدلال ماجرا لنگ می زند مثلا این دختر همان ابتدا که مشکوک بود حتی یک مدرکی هم از این خانواده نمی خواهد یا یک عکس خانوادگی یا چیز دیگری از این خانواده نمی خواهدیا .... بگذریم . به هر حال اگر سادیسم خانوادگی را قبلا با فیلمهای دیگر تجربه کرده اید این فیلم حرف جدیدی برای شما ندارد و لی اگر تجربه نکرده اید با دیدن فیلم سرگرم خواهید شد ... بستگی به خودتان دارد
بعد نوشت
بعضی فیلمها می خواهند جالب باشند ولی انگاریک چیزی کم دارند
امتیاز کلی:
5 از 10