1- دیگه ته کشیدم ..........................حس نوشتن هم دارم و هم ندارم
2_همه آنهایی که من می شناسم و کمی باهاشون ارتباط دارم به نوعی عین طلبکارها با من رفتار می کنند .آنها یک مشت سوئ استفاده گر بی منطق عوضی هستند .... آدم حتی برای داشتن یک زندگی معمولی هم که روی سگ دو زدن خودش تکیه زده باید به عالم و آدم بدهکار باشه ؟! ....
3_راستی بعضی از خانومها چرا اینجوریند هر جا به نفعشون هست می خواهند آزادی های زنهای خارجی رو داشته باشند اما وقتی به مهریه و نفقه و خرجی خونه می رسند بچه مسلمان می شوند و می خواهندجوری دیگه رفتار می کنند ...... تکلیف خودتو نو با خودتون بدونید ... کدوم طرفی هستید ؟ .............
4_ در بین هنرمندانی که در سال پیش مردند فقط هادی پاکزادیادم هست .... یعنی تنها خواننده ای که من کم وبیش کارهاش رو دنبال می کردم ، خودکشی کرده ..این فاجعست ........... .خودکشی مساویست با پشیمانی ...........الان مدتیه دیگه گوشش نمی دم
5_ چند وقت پیش به این فکر می کردم که مسلمانها چه چیزی به صورت مشخص کشف کردن که در دنیای مدرن امروز همچنان کار برد داره .... فقط تنها چیزی که در تحقیق اینترنتی بهش رسیدم الکل خوراکی بود !
6 _چند روز پیش شریک زندگیم راست راست تو چشمام نگاه کرد و به من گفت چقدر زندگیمون مزخرفه و بنده هم ، چند تا جمله بی ربط به هم بافتم که همونم از گفتنش پشیمون شدم و در ادامه هم دیگه اصلا به روی مبارکم نیاوردم که حرفش چقدر برام سنگین بود ... .........
7_بی دلیل این آهنگه تو ذهنم تکرار میشه بخصوص این قسمتش
بی سرانجام پشت ِ بن بست ِ یه دیوار، عکسی از من
به سقوط ِ خود ته ِ ورطه گرفتار، عکسی از من