Tomie سری

مقدمه :

این بار دوباره به کشور ژاپن می رویم   ...(تمیه)  از سری فیلمهای ژاپنیست که ساخته شدن 9  قسمت از آن تا به امروز ،نشان دهند ه  محبوبیت  نسبیش  در  آن  کشور  می باشد    مروری می کنیم به این سری  از فیلمهای   ژاپنی  

tomie چیست یا کیست؟

  tomie   شخصیتی از افسانه های ژاپنی که    زنیست اغواگر و خونسرد     که می تواند از مرگ برگردد و همیشه و در هر شرایطی می تواند  زنده بماند و خودش را    احیا کند 

گردشی در فیلمهای ترسناک شخصیتی به نام pocong

pocong کیست یا چیست؟

pocong روحی سرگردانیست  که از افسانه های محلی مالزی و اندونزی سرچشمه می گیرد همانطور که می دانید در آئین مسلمانها، مرده ها را کفن می کنند هر گاه مرده ای پیچیده در کفن   به هر ترتیبی   روحش   قادر نباشد  از پارچه دور خود رهایی یا بد و به عالم دیگر برود. در اصطلاح،  وئ تبدیل به pocong   می شود و چون روح او  روی زمین باقی می ماند شروع می کند به گرفتن انتقام حالا چه از زندگان یا  چه  کسانی که در حق او بدی کرده اند روح  او چون در کفن پیچیده است نمی تواند راه برود و معمولا می پرد یا جا  و بی جا ظاهر می شود در باره  رها  شدن  از این روح سرگردان راه هایی گفته شده که در روایات  مختلف با هم فرق می کند ............. با این مقدمه سراغ بعضی از  فیلمهایی که  از شخصیت pocong  ساخته شده می رویم البته این موضوع را همینجا بگویم که زبان اندونزیایی و نبود زیر نویس ، حتی اینگلیسی درهنگام  دیدن  این فیلمها ، برای من  ایجاد    مشکل در  ارتباط کامل برقرار کردن  با فیلمها را می کرد  اما با این حال باید بگویم که من   از رو نرفتم  و تعریف  دیدن  این فیلمها را   در زیر می  خوانید 

grave encounters سری

Colin Minihan, Stuart Ortiz

2011

لند پترسون اجرا کننده  یک مجموعه تلوزیونیست که به مکانهای ترسناک که گزارش ارواح از آنجا داده شده می رود و چند ساعتی را در آنجا می گذراند تا از حال و هوای آنجا برای برنامه تلوزیونی خود گزارش تهیه کند  او برای تهیه ششمین قسمت از برنامه خود به همراه دستیارانش به  یک بیمارستان که مرکز روانپزشکی هم بوده می رود   شنیده ها  حاکی از این است که در این مکان خالی از سکنه  اتفاقات غیر قابل توضیحی (ماورائ الطبیعه ای) در حال وقوع است و اینکه او نمی داند چه  اتفاقات کابوس واری در انتظار او و همکارانش است.........  

cassadaga

anthony diblas

2011

(لیلی) بعد از مرگ  خواهرش  برای تغییر روحیه اش  به  کاساداگا  مهاجرت می کند  .آنجا به پیشنهاد دوستانش در  جلسه  احضار روح  شرکت می کند  و توسط ساحره ای  با روح خواهرش ارتباط برقرار می کند . اما در این بین روح دیگری هم  خودش را وارد زندگی لیلی می کند و برای او مزاحمت و دردسر ایجاد می کند او دوباره برای حل این مشکلش به ساحره مراجعه می کند   و  ساحره به او می گوید تو باید بفهمی که روح از تو چه می خواهد  وگرنه دست از سر تو برنمی دارد. لیلی متوجه می شود  شخص مورد نظر ، چهار سال پیش نا پدید شده  بعد از آن لیلی تحقیقش را شروع می کند که جسد   روح مورد نظر را پیدا کند  و در این بین به قاتل آن  هم برمی خورد   ..............

نگاه کلی

قاتل فیلم، کاری که با افراد می کند تقریبا  منحصر به  خودش هست  یعنی از آنها عروسک خیمه شب  باری درست می کند آن هم  به بدترین حالت ممکن !  البته زیاد خوب شخصیت پردازی نشده . فقط  در یک سکانس  از  فیلم به  کودکی  او پرداخته شده است  ..موضوع روح فیلم ، تقلیدی از فیلمها ی زیادیست  که با همین  مضمون ساخته شده اند   و همچنین در روایت   داستان و اینکه  به هم وصل شدن ماجراهای داستان چندان خوب عمل نشده است ... اگر فیلم را دیده باشید متوجه می شوید که اگر  کل جریان     پدر و دختری  را که با لیلی دوست می شوند را از  فیلم  کنار بگذارید   هیچ  چیزی از فیلم کم نمی شود.    در گیریهای  پلیس   هم بسیار بد و نا جور   از کار در آمده است 

فیلم دیگری از این کار گردان  dread  

امتیاز

4 از 10

ladda land

Sopon Sukdapisit

2011

خانواده ای به خانه جدیدی نقل مکان می کنند. پدر خانواده این خانه را با بدبختی  خریده بود. اما دختر بزرگتر  بخاطر نقل مکان به این منطقه چندان راضی نبود .از وقت ورود آنها به این خانه هنوز چند روزی نمی گذرد  که در چند خانه آن طرف تر از آنها ،قتلی صورت می گیرد  .از آن به بعد اتفاقاتی غیر طبیعی و ماورا الطبیعی  در این منطقه   بوقوع می پیوندد   و کم کم منطقه به خاطر این اتفاقات خالی از سکنه می شود. اما پدر خانواده اصرار دارد  که  هر طور شده در این خانه زندگی کنند تا اینکه در همسایگی آنها اتفاق دیگری می افتد  و اوضاع وخیم و  وخیم تر  می شود  تا    شبی  ...................

نگاه کلی

فیلم   تا حدودی  بیننده را  جذب می کند   و سکانسهای ترسناکی دارد اما   در طول فیلم داستانهایی اتفاق می افتد که به شکل بد و ضعیفی نا تمام  رها  می  شود...   ماجراهایی که ظاهرا مهم است اما پاسخی  در فیلم داده نمی شود ...   مانند دزد  خانه کیست؟ چه کسی خدمت کار را  در همسایگی کشته؟ هنوز این  سوالها پاسخ داده نشده  ما جرای  مرد همسایه پیش می آید  که تقریبا کپی برداری از ماجرای فیلم کینه هست که این ماجرا هم  کمکی به  حل معمای ماجراهای  قبلی نمی کند  اما از پس این اتفاقات بیننده فقط   روح های سرگردانی را  می بینید  که  خود کارگردان هم  نمی تواند با هیچ منطقی حتی منطق  سینمایی  توضیح دهد این روح  ها  چرا سرگردان شدند.  انگار همه  چیز  دست به دست هم دادند که  این پدر  نگون بخت  و از همه جا   وا مانده  به نقطه  انتهایی فیلم برسد 

پی نوشت

امان از بی پولی و نداری که ریشه همه معضلات هست ....  چکسی   پول را کشف کرده؟ خدا نیامرزدش ... تو نگاه کن مردی  که حاضر برای خانواده اش دست به هر کاری  بزنه تا  اونها در رفاه باشند .از چشم بچه هاش می افته  چون بی پوله یا  چون شغل معمولی داره  کسی چندان ارزشی هم براش قائل نیست.  اما   مرد پولداری  که آدم بی خودی  هم باشه  همه براش  خم و راست می شند   حتی اگه به بچه هاش    اهمیت هم نده اما پول و  قدرت که داشته باشه .بچه هاش هر جا بروند با افتخار  می گند ما بچه فلانی هستیم.  یا اگر خودشون هم افتخار نکنند و نگویند  دیگران به خاطر باباشون ،  هی آلتهای آنها را مالش می دهند.... دنیای گندیست  و هی  گندتر هم میشه   کاریش هم نمیشه کرد. دنیایی که  طبق نوشته  ها با  آدم و حوا و هابیل و قابیل شروع بشه   نتیجه اش بهتر از این که می بینید نمیشه  ...

خشت اول گر نهد  معمار کج  /  تا ثریا  می رود دیوار کج ..

بگذریم 

  ..نشستم فلسفه می بافم آخه    هایی ،هویی، یک عکس العملی ...  ... 

امتیاز فیلم  

5  از 10