جا مانده زیاران دروغیم
در مانده ز شب، بی فروغیم
در آب روان قصه ی تکرار
پای خسته و چشمای بیدار
من پایه ی آن پل شکسته
با حسرت و غم لجن نشسته
تا ب دیگری در پای من نیست
جز ناله ی پل همدم من کیست؟
یک فروردین 1396
فراز