معرفی فیلمهای ترسناک
معرفی فیلمهای ترسناک

معرفی فیلمهای ترسناک

سینمای وحشت

زن خون آشام

1967

 مصطفی اسکویی

جهانگیر  به نیشابور پیش دوستش بهرام می رود و با مش رمضان و دخترش گلنار آشنا می شود. بهرام می گوید گلنار با اجنه رابطه دارد و جهانگیر چشمش به دنبال او نباشد. جهانگیر گلنار را در آرامگاه خیام ملاقات می کند و موقع ترک نیشابور به او وعده می دهد که ماه بعد او را از پدرش خواستگاری خواهد کرد. جهانگیر در یک مجلس مهمانی به خانم ضمیران دل می بندد و شوهر زن را به عنوان مأموریت به آبادان می فرستد. جهانگیر نامه ای از بهرام دریافت می کند که در آن به ماجرای او و گلنار و خون آشام بودن گلنار اشاره شده است. جهانگیر از هوش می رود و پس از به هوش آمدن راننده اش نوروز را بالای سر خود می بیند با نامه ای که در آن نوشته شده خانم ضمیران کشته شده و جهانگیر مسبب قتل اوست......... 

نگاه کلی

اگر تا امروز فکر می کردید که زنی که شبها تنها به خانه می رود اولین فیلم خون آشامی ایرانی است تا حدودی در اشتباه بودید در رابطه با  فیلم  زن خون آشام باید بگویم  که کار گردان اولویت اولش نشان دادن  جاذبه های شهر نیشابور  بوده  تا اینکه بخواهد فیلم جدی ای  در رابطه با خون آشامها بسازد  اما خواسته به هر حال  یک تعلیقی هم در خط  داستان خودش  به وجو د بیاورد و نمیشود  گفت از  این بابت کاملا شکست خورده  ولی میشود گفت در مجموع فیلم آن چیزی که باید باشد نیست   و  به  یک فیلم  خون آشامی ایرانیزه شده تبدیل شده  البته  کما کان در فیلمهای جدید ترسناک و غیر ترسناک  ایرانی که در کشور ساخته می شود  هم از همین راه برای فیلم ساختن استفاده می کنند یعنی یک داستان فیلم خارجی را برمی دارند و یک مقدار اول و آخرش  را تغییر می دهند و به قول خودشان آن را  به فرهنگ مخاطبهای ایرانی(ایرانیزه)  نزدیک می کنند  و به خورد تماشاگر می دهند که این البته اشتباه هست مثل اینکه   موسیقی جاز را  باریتم   بندری    اجرا کنی خب  البته که  کار خنده دار میشود    این اشتباه کار گردانهای ایرانیست یا باید یک داستان کاملا اورجینال(دست اول ) از خودتان داشته باشید تا قواعد خودتون را پیاده کنید  یا اینکه اگر فیلمی بر مبنای فیلمهای  خارجی ها می خواهید بسازید قواعد  آنها را  را رعایت کنید شتر سواری که دلا دلا نمیشه    بگذریم  برگردیم به فیلم مذکور   واقعا واسه ی یک مخاطب  امروزی این فیلم  یک اثر بسیار بی رمق هست  چرا؟ ریتم کند، بازیگری بد، داستان ضعیف و سست   ، و پایانئ نامعقول و بد  اما با این حال با توجه به سال تولیدش  تلاش قابل تامل  و ارزشمندی  برای ساختن یک فیلم ترسناک هست  و از این نظر ارزشمندمی باشد  .. میشود گفت اولین و آخرین اثر فیلم خون آشامی که در ایران ساخته شده  

امتیاز

2 از 10

اینجا آخر دنیاست

سال تولید 2003

شراره یوسف نیا/ابراهیم بخشی 

گلرخ با رفتن به کلاس‌ها  احضار  روح، با روح  برادر فوت شده اش   ارتباط برقرار می کند   ، اما روح های خبیث دیگری نیز   برای او مزاحمت ایجاد می کنند  گلرخ  که در خانه تنها مانده بود برای فرار از روح های مزاحم     پیشنهاد مسافرت   از طرف خواهر بهرام و دو دختر دیگر را قبول کرده و به  اتفاق آنها به ویلایی در شمال می رود  از آن طرف بهرام که از قبل با خواهرش هماهنگ شده همراه با چند دوست دیگر به آنها ملحق میشوند. اما ماجرا وقتی گره می خورد که در مجادله های بین دو تا از دختران گروه  ، گلرخ به قصد جدا کردن آنها وارد شده و به طور اتفاقی زمین می خورد و از هوش میرود. دوستانش که   همگی ترسیده بودند  او را که فکر میکنند کشته شده، در جاده رها کرده  و   فرار میکنند. اما وقتی دوباره برای پیدا کردنش بر می گردند می بینند او  نا پدید شده  اما  از همان شب به طرز مشکوکی یکی یکی اعضاء گروه کشته می شوند ..................

نگاه کلی

من چندان موافق  مقدمه های طولانی برای فیلمها نیستم  و دوست دارم فیلم   سریع  سر اصل مطلب برود    اما برای یک همچین فیلمی یک شخصیت پردازی اولیه لازم بود که اصلا هیچ نداشت  ... کلیت این فیلم به صورت خلاصه این بود که  گویا چند فیلم ترسناک هالیوودی    را با هم قاطی کرده اند  که البته  بیشتر  یاد آو ر سینمای وحشت دهه  80   بود  و  به طور خاص می شد   گفت  ترکیبی از جمعه سیزده و کلبه وحشت(مرده شوم) و  چند فیلم دیگر بود  و اصلا معلوم نبود در کدام زیر مجموعه سینمای وحشت می شد قرارش داد نه پلیسی بود نه اسلشر بود نه ماورایی بود  نه مالیخولیایی  بود در عین حال به شکل نا خوشایندی ترکیبی از  همه اینها  بود .... اصلا قضیه   این همزاد و روح های سرگردان در این فیلم چه بود و چه  کمکی به ساختار فیلم می کرد یا خانوم قاتله چرا با گلرخ مهربان بود با بقیه دشمن خونی!  اصلا قضیه اش چی بود بحثش چی بود اصلا من برای چی دارم در باره این فیلم سر در گم  و بی سرو ته می نویسم.. خودمم سر در گم شدم بازیگری ها هم که خیلی ضعیف بود بازی الناز جون هم که گل  سر سبد بازیهای  ضعیف  بود    در کل گویا فیلم  کار گردان نداشت ببخشید اصلاح می کنم گویا کارگردان  شتاب زده فیلم را ساخته  بود به هر حال این نسخه که ما دیدیم  اصلا فیلم قابل قبولی نمی شد  در نظر گرفت... این بود انشای ما درباره  این فیلم آخر افتضاست ببخشید  فیلم اینجا آخر دنیاست 

پی نوشت :

 چرا انقدر پوسترش  ضعیف و بچه گانه بود  فقط یک عکس خالی از بازیگرش زدن انگار آلبوم موسیقی داده بیرون  عکسی هم که ازش تو اینترنت نبود  خودم یک عکس الکی گرفتم زدم  بالای مطلب برای خالی نبودن عریضه  

امتیاز

یک   از 10

حریم

سید رضا خطیبی سرابی

2009


سرگردمحبی که تازگی در یک سانحه ی تصادف همسر خود را از دست داده است به اصرار مافوقش به جنگلهایی در شمال فرستاده می شود  که به راز       مرگ  و مفقود شدن چند   اینگلیسی در آن مناطق پی ببرد ....  

نگاه کلی

 فیلم    فیلمبرداری  خوب و نسبتا جذابی داراست حتی در انتخاب بازیگر هم خوب عمل شده   اما از نظر فیلمنامه  در ادامه ماجرایش  به بیراه می رود   فیلم از علت مرگ خارجی ها   و رفع کردن طلسم (قاتل) در جنگل نا گهان به زندگی شخصی  سرگرد محبی تغییر مسیر می دهد مثل اینکه     شخصی را برای خرید گوجه  بفرستید و او برود پیاز بخرد برگردد   مخاطب اصلا   به دنبال زندگی محبی   نبوده     و اصلا برایش  این مساله اهمیت  نداشته  بخصوص  علت تصادف محبی و همسرش  که دیگر  عین  تاولی  در تن فیلم  می باشد  فیلمنامه ضعیف  ضربه بدی به کلیت فیلم زده است  یکی از سکانسهای جذاب فیلم   دنبال کردن  یکی از بومیان توسط سرگرد محبی بود   که   می توان گفت اوج هیجان فیلم به حساب می آمداما  در آخر متوجه می شویم کاملا سر کار  بوده ایم  این سکانس سرکاری  اوج سرشکستگی  و اوج فضاحت یک فیلم به حساب می آید که من تا به حال دیده ام ...  از این  فیلم انتظار می رفت  حدا قل  به یک در گیری  درست برای از بین بردن طلسم  یا  تلاش برای نجات جان یک نفر بیانجامد  اما کم کم  به شکل نه چندان جالبی رو به گنگی غیر قابل  توجیهی پیش می رود...... روغن  و در بازش و فرشته و چهار سالگی و مرگ همسر  وصله هایی هستند  که با فشار می خواهند به داستان اصلی وارد شوند  و    هر جور که در نظر بگیریدش  هر چه است بی اهمیت  نا فرم و ناجور است  اینها همه  به هم پیچیده که تیر خلاصی  بر پیکر فیلمی که در نوشتنش به نظر می رسد  شتاب زدگی به خرج داده شده زده شود  و از این فیلم   می ماند چند سکانس ترسناک که بهتر از آن را قبلا در فیلمهایی دیگر خارجی  دیده ایم البته این  تقلید به خودی خود  بد نیست  اما برای این فیلم که داستان درستی ندارد همین هم نکته   منفی به حساب می آید  

امتیاز

3.5 از 10