معرفی فیلمهای ترسناک
معرفی فیلمهای ترسناک

معرفی فیلمهای ترسناک

سینمای وحشت

in fear

Jeremy Lovering

2013

در ترس

داستان فیلم:

زوج جوانی  راهیه هتلی در خارج از شهر می شوند که شب عاشقانه ای    را  کنار هم  بگذرانند  هتل در مکان بی راهه ای  قرار دارد در آغاز یک راهنما با ماشینش  به پیشواز آنها می آید که تا بخشی از راه آنها را راهنمایی می کند  ولی از یک قسمتی به بعد آنها را دست به سر می کند و این زوج  فقط از طریق تابلو و نقشه ای که دارند به دنبال هتل می گردند اما آنها در راه بی انتهایی قرار می گیرند  و انگار دور خودمی چرخند و دوباره به اول مسیر بر می گردند! آنها به نوعی   گم می شوندآیا  می توانند به هتل برسند یا حداقل به مسیر خانه خودشان برگردند؟ ........ 

 نگاه کلی

 تصور کنید  شما با ماشینتان  در مسیر جاده ای بیافتید  و هر چه بروید به مقصدتان نرسید و حتی نتوانید به جاده اصلی برگردید و یا  راه برگشت را پیدا کنید  در حالی    که بنزین ماشینتان  در حال تمام شدن  و شب در حال فرارسیدن باشد و همینطور چند اتفاق عجیب و غریب هم برایتان بوجود بیاید  و نا گهان با شخصی هم تصادف کنید  و.....................   مسلما حس ترسناکیست..... اما این حس ترسناک  برای ساخت یک فیلم کافی نیست چونکه اولا     اینکه  بخش زیادی از فیلم   دونفر   داخل ماشینی  نشسته اند بدون اینکه پس زمینه یا پیشینه ای از انها  بدانید  مسلما  کمی  خسته کننده  است   و حس در جا زننده ای به بیننده دست می دهد و برای یک فیلم طولانی کاربرد ندارد  دوما منطق فیلم کمی لنگ می زند  اینکه  ماجرای داخل  رستوران بین راهی چه بود که به بیننده نشان داده نمی شود؟!!!  اگر بی اهمیت بود  پس چرا  جای جای فیلم  بحثش پیش کشیده می شد  ؟!   از اینها گذشته اگر کسی   بخواهد به هتلی برود که از کیلومترها عقبتر درش با زنجیر بسته شده آیا این مساله برایش تعجب آور نیست و از خیر رفتن به هتل نمی کذرد؟ آیا مکس در یک آن  واحد می تواند هم لباسهای  این زوج را از چمدان  به بیرون بیاندازد و هم  موانع سر جاده بگذارد  وهم در ماشین آنها باشد؟ آیا یک عده ای کمکش می کردن چرا در جایی از فیلم این عده ای که به مکس کمک می کردند نمایش داده نمی شوند  ومکس و آنها  چه انگیزه ای از این موش و گربه بازی داشتند اگر هم کسی به مکس کمک نمی گرد مکس توانایی انجام این کارها را نداشت     مثلا جسد شوهر چطوری با ان وضعیت  در داخل ماشین یافته شد و از اینجا به بعد چگونه زن موفق  به یافتن مکان هتل و همچنین جاده باز گشت شد؟ خلاصه فیلم حس ترسناکی دارد ولی در عین سادگی   منطق الکنی دارد .  

امتیاز فیلم

4.5 از 10

1922

1922

Zak Hilditch

داستان فیلم:

مرد مزرعه داری به همراه همسر و پسر نوجوانش در روستایی دور افتاده زندگی می کردند همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه همسر او که گویا بخش  بزرگی از مزرعه به آن ارث پدر ی رسیده بود تصمیم می گیرد که با فروختن مزرعه به شهر نقل مکان کنند اما مرد با این تصمیم  همسرش مخالف بود و برای حفظ مزرعه  ،  در یک تصمیم جنون امیز  با متقاعد کردن و همراهی  پسرش،  همسر خود را به قتل رساند    اما این جنایت  با عث شدسرنوشت   غیر قابل پیشبینی ای برای   او و پسرش رقم بخورد ...... 

نگاه کلی

 کار گردان توانسته بود فیلم تکان دهنده و تاثیر گذاری بر مبنای داستان کوتاهی از استفان کینگ بسازد  و عذاب وجدان مردرا  از کار وحشتناکی که انجام داده بود به صورت توهم و واقعیت خیلی خوب   در فیلمش به نمایش  گذاشته   بود و    وجود موشها در اینطرف آ نطرف خانه کار وحشتناک مرد را برای او تداعی می کرد خلاصه  سکانسها خیلی ریزبینانه و خوش ساخت کنار هم قرار گرفته بودند    حرفی دیگری  ندارم

امتیاز

7.5 از 10

home movie

فیلم خانگی

2008

Christopher Denham

داستان فیلم:

مادر پدری به همراه فرزندهای  دوقلو  نو جوانشان  لحظه هایی از زندگیشان  را  فیلم برداری می کنند  بچه ها که گویا تعادل روانی درست و حسابی ای ندارند   در مواجه با پدر مادر رفتارهای بد و گستاخانه از خود نشان می دهند    مثلا در بازی بیس بال ، به جای توپ  به پدر سنگ پرتاب می کنند! و از اینها گذشته  این بچه ها   حیوانات خانگی   خانه شان  را نیز معدوم می کنند  و کم کم وضع خراب   و خرابتر می شود تا اینکه  ..... 

نگاه کلی

 چون همیشه بچه ها، انسانها را یاد پاکی و صداقت می اندازند   اینکه بچه ای دیو صفت باشد به  خودی  ، خود ترسناک است این فیلم هم می خواسته از این خصیصه در بهره بردن   ساخت  یک  فیلم مستند مانند استفاده کند هر چند نتوانسته از این پتانسیل   استفاده بهینه کندیعنی شما با بچه هایی طرف هستید که در آغاز  فیلم  همینطوری بد ذات، ساکت  و گاهی  خشمگین  هستند و در آخر فیلم به بدذات  بلفعل و شکنجه گر  تبدیل می شوند اما فیلم در این مورد ریشه یابی  چندانی نمی کند  از ان طرف با پدر و مادر  این بچه ها طرف هستیم که اینها نیز معلوم نیست چه تفکری دارند و چرا در جهت در مان کودکانشان کار سر و ته داری انجام نمی دهند و فقط فیلم از انها تهیه می کنند ! مادر خانواده دکتر روانپزشک کودکان است که فکر کنم هر کسی که حتی ذره ای علم روانپزشکی نداشته باشد  هم بچه هایی به مراتب بهتر  از او تربیت می کند او می خواهد بچه هایش را از راه خوراندن دارو  مثلا خوب کند اما عملا کار درستی  نمی کند از آنطرف پدر خانواده هم کشیش از کار در می اید اینکه او یک کشیش است باور کردنش کار سختیست  اوچه هایش   را به   باورهایش    مربوط می داند که مثلا جن زده شده اند  ولی عملا کاری نمی کند  شاید تقابل این نظریه ها به نظرتان   باید در جذاب شدن فیلم تاثیر مثبتی بگذارد  ولی عجیب است که  نتیجه هیچ است  فقط ما رفتارهایخشونت کودکان را دنبال می کنیم و دیگر هیچ  ....   در کل فیلمی نبود که به دلم بنشیند نگاه کردن فیلم برایم سخت بود وانسانهایش باور پذیر( از جانب من )در نیامده بودند

امتیاز کلی

3 از 10


red sands

شن های سرخ

2009

Alex Turner

داستان فیلم:

گروهی از سربازان امریکایی به منطقه جنگی افغانستان فرستاده می شوند تا جلوی ارسال  محموله های جنگی که از راهی  بیابانی و دور افتاده به نیروهای القائده می رسد را بگیرند اما  در این قرار گاه دور افتاده بعضی از انها دچار توهم های وحشتناک از حضور اجنه های در اطرافشان  می شوند و در یکی از این روزها که انها همچنان منتظر امد و شد محموله های دشمنشان بودند طوفان شنی  عظیم بوقوع می پیوندد و زنی که راهش به قرار گاه Hنها رسیده بود را به داخل  کمپ خودشان می پذیرند قافل از اینکه اینکار انها باعث بوجود امدن تنشهای بیشتر و توهمهای بیشتر در بین آنها می شود ............. 

نگاه کلی 

فیلم با نوشتار  کوتاهی درباره با  خصوصیات موجودی به نام جن شروع می شود و سپس در جاهایی از فیلم نشانه هایی از حضور قبیله ای از جنها در اطراف این سربازان برای تماشاچی نمایش  داده می شود و البته کدهایی به بیننده داده می شود  که چرا این سربازان ،گرفتار این  جنهای عصبانی  شده اندمثلا   شاید شکسته شدن یک مجسمه عجیب و غریب (بت مانند) توسط تیر اندازی یکی از این سربازها باعث عصبانی شدن جنها شده است! یا اینکه حتی مساله ای مطرح می شود که شاید اصلا  خود جنها ،در این مکان دور افتاده مسئول رساندن تجهیزات جنگی به القائده  هستند! و به خاطر همین  مساله هست که سربازان هر چه در این برهوت منتظر امد و شد تجهیزات  بودند هیچ چیزی مشاهده نمی کردند و هیچ چیزی دستگیرشان نمی شد !  اما همه اینها فقط  یک حدس است  چون هیچوقت اطلاع دقیقی  از این بابت به بیننده داده نمی شود...  از اینها گذشته   در قسمتی که یک زن وارد مقر این افراد می شود  شاید راه دادن این شخص به کمپشان چندان منطقی به نظر نمی رسید و  اصولا  باید آنها راه حل دیگری انتخاب می کردند ....گذشته از این مسائل شاید از طرفی    تغییر جلد دادن جنها که خودشان را شبیه سربازان  دیگر در می آوردند هم،  شما را  تا حدودی  یاد فیلم thing    بیاندازد  در جمع بندی باید بگویم که     فیلم به خاطر دارا بودن  فضا و لوکیشن نسبتا جدید در رابطه با موضوع   جن و جنزدگی  پتانسیلی خوبی دارد  اما  کمی   در ردیف کردن ماجرا هایی که بیننده را با شخصیتها همراه کند   بد عمل کرده است    و کار گردان موفق نشده از همه   پتانسیل  این موضوع  استفاده بهینه کند و همین مساله باعث شده حس در جا زننده ای    به خصوص در یک ساعت نخست  فیلم به بیننده دست دهدو در یک کلام   شاید متوسط الحال برای فیلم   واژه مناسبی باشد 

امتیاز کلی

4.5 از 10